سلام گل مامان و بابا: این وبلاگ و درست کردم تا هر وقت بزرگ شدی این دلنوشته ها رو که میخونی و عکس هایی رو که میبینی بدونی تو ثمره ی عشق مامان مهسا و بابا میثمی.عشقی که به سختی و نارضایتی همه به ازدواج ختم شد حتما تا حالا بزرگ شدی و از شرایط زندگیمون خبر داری که چون بابائی اهل یزده و من سارویم و همین مسئله باعث مخالفت خانواده هامون بود ولی بابائی واسه عشق و دوست داشتنمون خیلی رنج و مشقت کشید تا به هم برسیم .من و بابائی همیشه می خواستیم به اونجایی برسیم که بچمونو برای تنهایی و سرگرمی خودمون به دنیا نیاریم.همین هم شد بعد از 6سال زندگی تصمیم گرفتیم بچه دارشیم بابائی تونست یه خونه بخره برای خوشبختی من و تو تا وقتی به دنیا میای من استر...